۹۶قبلاً دیگران به من گفتهاند که به خیلی چیزها بیش از حد شور و علاقه نشان دادهام |
|
|
۹۷ بهتر است آدم زود بخوابد و زود بیدار شود. | |
|
۹۸ احساس من نسبت به افراد مهم زندگیام اغلب بین محبت و نفرت در نوسان است. | |
|
۹۹ در جمع و موقعیتهای اجتماعی همیشه مضطرب و کلافهام | |
|
۱۰۰ من هر روز مشروب میخورم. | |
|
۱۰۱ قبول دارم که مسئولیتهای خانوادگی را جدی نمیگیرم ، ولی باید آنها را جدی بگیرم. | |
|
۱۰۲ از همان کودکی به تدریج رابطه خودم را با واقعیت از دست دادهام. | |
|
۱۰۳ افراد آب زیر کاه اغلب سعی دارند کاری را که من انجام دادهام یا فکرش از من بوده است را به اسم خودشان تمام کنند. | |
|
۱۰۴ من نمیتوانم شادی زیادی تجربه کنم چون احساس میکنم لیاقتش را ندارم. | |
|
۱۰۵ علاقه چندانی به دوست پیدا کردن و رفاقت ندارم. | |
|
۱۰۶ بارها در زندگیام وقتی شاد بودم و فعالیت زیادی داشتم حالت افسردگی به من دست داده است. | |
|
۱۰۷ اشتهایم را به کلی از دست دادهام. | |
|
۱۰۸ من از تنهایی و بی کسی و از این که به خودم متکی باشم میترسم. | |
|
۱۰۹ خاطره یک تجاوز وحشتناک در گذشته، دائم فکر مرا پریشان میکند. | |
|
۱۱۰ در سال گذشته عکس من روی جلد مجلههای زیادی چاپ شد. | |
|
۱۱۱ ظاهراً علاقهام را به اکثر فعالیتهای لذت بخش مثل رابطه جنسی از دست دادهام. | |
|
۱۱۲ در یکی دو سال گذشته بسیار غمگین و دلسرد بودهام. | |
|
۱۱۳ یکی دو بار با قانون مشکل داشتهام. | |
|
۱۱۴ بهترین راه اجتناب از اشتباه ، تجربه داشتن است. | |
|
۱۱۵ مردم به خاطر کاری که انجام ندادهام، به من تهمت میزنند. | |
|
۱۱۶ اکثر اوقات عادت دارم برخی از مردم را اذیت کنم. | |
|
۱۱۷ گاهی مردم فکر میکنند من عجیب و غریب صحبت میکنم و صحبتهای من برای آنها غریب و نا آشناست. | |
|
۱۱۸ دورههایی در زندگی من وجود داشته است که قادر به خرید مواد مخدر نبودهام. | |
|
۱۱۹ مردم تلاش دارند مرا بگیرند چون فکر میکنند من دیوانهام. | |
|
۱۲۰ من هر کاری لازم باشد انجام میدهم تا فردی که دوستش دارم مرا ترک نکند. | |
|
۱۲۱ یکی دو بار در هفته پرخوری میکنم. | |
|
۱۲۲ فکر میکنم تمام فرصتهای خوبی که برایم پیش آمد را از دست دادهام. | |
|
۱۲۳ هیچ وقت نتوانستم از احساس غم و اندوه رهایی یابم. | |
|
۱۲۴ وقتی تنها و دور از خانه هستم اغلب احساس اضطراب و هراس میکنم. | |
|
۱۲۵ گاهی مردم از دست من عصبانی میشوند زیرا فکر میکنند من زیاد حرف میزنم یا تند صحبت میکنم. | |
|
۱۲۶ امروزه اکثر افراد موفق ، یا خوش شانسند یا کلاه بردار. | |
|
۱۲۷ من نمیخواهم با دیگران رابطه نزدیک پیدا کنم چون مطمئنم به من علاقهامند میشوند. | |
|
۱۲۸ بدون علت مشخصی احساس افسردگی میکنم. | |
|
۱۲۹ بعد از سالها همچنان در مورد حادثهای که واقعاً زندگیام را تهدید میکرد، خوابهای وحشتناک میبینم. | |
|
۱۳۰ توان انجام کارهای روزمرهام را ندارم. | |
|
۱۳۱ وقتی به کمک احتیاج دارم الکل مینوشم. | |
|
۱۳۲ من از فکر کردن در مورد این که چگونه در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفتهام متنفرم. | |
|
۱۳۳ وقتی همه کارها خوب پیش میرود دائم نگرانم، بزودی حادثه بدی اتفاق خواهد افتاد. | |
|
۱۳۴ وقتی حادثه بدی در زندگیام اتفاق میافتد گاهی احساس ناتوانی میکنم و تقریباً دیوانه میشوم. | |
|
۱۳۵ واقعاً از تنهایی و درماندگی و از دست دادن حمایت نزدیکانم که من به آنها وابستهام، میترسم. | |
|
۱۳۶ میدانم که پول زیادی برای مواد مخدر خرج کردهام. | |
|
۱۳۷ همیشه قبل از شروع انجام کاری، باید اطمینان پیدا کنم که آن کار در آن مدت محدود تمام میشود. | |
|
۱۳۸ میدانم که مردم پشت سرم صحبت میکنند. | |
|
۱۳۹ من در گرفتن عفو و بخشش دیگران مهارت دارم. | |
|
۱۴۰ میدانم که برایم نقشه کشیدهاند. | |
|
۱۴۱ احساس میکنم که بیشتر مردم افکار پست و زشتی در مورد من دارند. | |
|
۱۴۲ اغلب احساس تنهایی و پوچی میکنم. | |
|
۱۴۳ گاهی بعد از غذا خوردن خودم را مجبور به استفراغ میکنم. | |
|
۱۴۴ من معتقدم که همه را خوشحال میکنم و دیگران مرا به خاطر کارهایی که انجام میدهم و حرفهایی که میزنم تحسین میکنند. | |
|
۱۴۵ دائم نگران کسی یا چیزی هستم. | |
|